توبه وتاثیرآن در مجازات

بسمه تعالی 

توبه وتاثیر آن در مجازات

توبه مجرم در جرایم موجب حد به غیر از قذف ومحاربه ،قبل از اثبات جرم موجب سقوط مجازات است بشرط احراز ندامت واصلاح برای قاضی . وهمچنین اگر جرایم موجب حد بغیراز قذف بعداز اثبات جرم درصورتیکه با اقرار ثابت شده باشد  درصورت توبه مرتکب ، دادگاه میتواند درخواست وی را توسط رئیس قوه قضائیه از مقام  معظم رهبری درخواست نماید.

لهذا نظر به اینکه، مقررات راجع به توبه حسب مراتب بستگی به احراز شرایط خاص دارد لازم است در اینگونه موارد با بهترین وکیل پایه یک دادگستری مشاوره نمائید.

لازم بذکراست توبه محارب قبل از دستگیری وتسلط براو موجب سقوط مجازات است

در انجام زنا ولواط بصورت عنف ،اکراه ویا با اغفال بزه دیده درصورت توبه مرتکب وسقوط مجازات به شرح فوق ، مرتکب به حبس یا شلاق تعزیری درجه شش یا هردوآنها محکوم میشود

واما توبه مجرم در جرایم تعزیری در جه شش،هفت ،هشت بشرط احراز وندامت واصلاح مرتکب برای دادگاه ، قبل از اثبات  موجب سقوط مجازات است واما بعد از قطعیت حکم، موضوع از شمول این مقررات خارج است.ودر این موارد مثل سایر جرایم تعزیر درصورت توبه مرتکب دادگاه میتواند مقرارات راجع به تخفیف را اعمال نماید.

واما درموارد ذیل مقررات راجع به اجرا نمی گردد؛

1- درصورت اعمال تکرار جرایم تعزیری  در حق مرتکب 

2- درصورت ارتکاب جرم خارج از کشور که متهم در محل وقوع جرم ، محاکمه وتبرئه نشده ،یا درصورت محکومیت ،مجازات کلا یا بعضا اجرا نشده باشد 

3-درصورت ارتکاب جرم توسط شخص غیر ایرانی درخارج از کشور علیه شخص ایرانی بشرط عدم محاکمه وتبرئه ، ودرصورت محکومیت، عدم اجرا کلا یا بعضا وجرم بودن رفتار ارتکابی مطابق قانون ایران 

وسایرمقررات ذکرشده در تبصره دو ماده 115

لازم به ذکراست دیه ، قصاص ،حد قذف ومحاربه با توبه سا قط نمیگردد.

لهذا نظر به اینکه، مقررات راجع به توبه حسب مراتب بستگی به احراز شرایط خاص دارد لازم است در اینگونه موارد با بهترین وکیل پایه یک دادگستری مشاوره نمائید.

توبه مجرم مستندا به مواد 114تا119قانون مجازات اسلامی بنا به مقررات ذیل پیش بینی گردیده است؛

ماده 114- در جرائم موجب حد به استثنای قذف و محاربه هرگاه متهم قبل از اثبات جرم، توبه کند و ندامت و اصلاح او برای قاضی محرز شود، حد از او ساقط می گردد. همچنین اگر جرائم فوق غیر از قذف با اقرار ثابت شده باشد، در صورت توبه مرتکب حتی پس از اثبات جرم، دادگاه می تواند عفو مجرم را توسط رئیس قوه قضاییه از مقام رهبری درخواست نماید.

تبصره 1- توبه محارب قبل از دستگیری یا تسلط بر او موجب سقوط حد است.

تبصره 2- در زنا و لواط هرگاه جرم به عنف، اکراه و یا با اغفال بزهدیده انجام گیرد، مرتکب درصورت توبه و سقوط مجازات به شرح مندرج در این ماده به حبس یا شلاق تعزیری درجه شش یا هر دوی آنها محکوم می شود.

ماده 115-در جرائم تعزیری درجه شش، هفت و هشت چنانچه مرتکب توبه نماید و ندامت و اصلاح او برای قاضی محرز شود، مجازات ساقط می شود. در سایر جرائم موجب تعزیر دادگاه می تواند مقررات راجع به تخفیف مجازات را اعمال نماید.

تبصره 1- مقررات راجع به توبه درباره کسانی که مقررات تکرار جرائم تعزیری در مورد آنها اعمال می شود، جاری نمی گردد. تبصره 2- اطلاق مقررات این ماده و همچنین بند (ب) ماده (7) و بندهای (الف) و (ب) ماده (8) و مواد (27)، (39)، (40)، (45)، (46)، (93)، (94) و (105) این قانون شامل تعزیرات منصوص شرعی نمی شود.

ماده 116- دیه، قصاص، حد قذف و محاربه با توبه ساقط نمی گردد.

ماده 117- در مواردی که توبه مرتکب، موجب سقوط یا تخفیف مجازات می گردد، توبه، اصلاح و ندامت وی باید احراز گردد و به ادعای مرتکب اکتفاء نمی شود. چنانچه پس از اعمال مقررات راجع به توبه، ثابت شود که مرتکب تظاهر به توبه کرده است سقوط مجازات و تخفیفات درنظر گرفته شده ملغی و مجازات اجراء می گردد. در این مورد چنانچه مجازات از نوع تعزیر باشد مرتکب به حداکثر مجازات تعزیری محکوم می شود.

ماده 118- متهم می تواند تا قبل از قطعیت حکم، ادله مربوط به توبه خود را حسب مورد به مقام تعقیب یا رسیدگی ارائه نماید. ماده 119- چنانچه دادستان مخالف سقوط یا تخفیف مجازات باشد، می تواند به مرجع تجدیدنظر اعتراض کند.

 

رأی وحدت‌ رویه شماره ۸۱۳ ـ ۱۴۰۰/۵/۱۹ هیأت‌ عمومی دیوان ‌عالی ‌کشور

با عنایت به مواد ۱۱۵ و ۱۱۸ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، هرگاه متهم قبل از قطعیت حکم، توبه کند و ندامت و اصلاح وی برای قاضی محرز شود، در جرایم تعزیری درجه شش، هفت و هشت، مجازات ساقط می‌شود و در سایر جرایم موجب تعزیر، دادگاه می‌تواند مقررات راجع به تخفیف مجازات را اعمال کند، اما بعد از قطعیت حکم، موضوع از شمول این مقررات خارج است. بدیهی است، بعد از قطعیت حکم، عفو یا تخفیف مجازات محکومان مطابق بند ۱۱ اصل یکصد و دهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (مشابه آنچه ذیل ماده ۱۱۴ و تبصره ۲ ماده ۲۷۸ قانون یادشده مقرر شده است)، امکان‌پذیر است. بنا به مراتب، رأی شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی گرگان که با این نظر انطباق دارد به اکثریت آراء صحیح و قانونی تشخیص داده می‌شود. این رأی طبق ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ با اصلاحات و الحاقات بعدی، در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاه‌ها و سایر مراجع، اعم از قضایی و غیر آن لازم‌الاتباع است.

هیأت‌ عمومی دیوان‌ عالی‌ کشور

لهذا نظر به اینکه، مقررات راجع به توبه حسب مراتب بستگی به احراز شرایط خاص دارد لازم است در اینگونه موارد با بهترین وکیل پایه یک دادگستری مشاوره نمائید.

 

وضعیت حقوقی شرط حق فسخ درصورت عدم پرداخت ثمن در موعد مقرر 

بسمه تعالی 

وضعیت حقوقی شرط حق فسخ درصورت عدم پرداخت ثمن در موعد مقرر 

قانونگذار نظربه اینکه هرگونه شروط وقراردادخصوصی را که مخالف با قوانین امری ویا مخالف نظم ومقررات عمومی نباشد محترم شمرده است بهتراست قبل از هرگونه انجام عمل حقوقی با بهترین وکیل پایه یک دادگستری تبریز به لحاظ جلوگیری از بروز مشکل ،مشاوره نمائید

لذا با این نظر که قراردادهای خصوصی بین اشخاص محترم است وشرط حق فسخ درصورت عدم پرداخت  ثمن در موعد مقرر مغایرتی با قوانین امری ونظم عمومی ندارد معتبر است  هرچند بایع آنرا به شخص ثالث انتقال داده باشد وعلم واطلاع شخص ثالث  با وجود حق فسخ  تاثیری ندارد که وحدت رویه 810هئیت عمومی ذیل بیانگر تائید معتبربودن شرط حق فسخ و استردادمبیع ولو انتقال آن بغیر است می باشد

رأی وحدت‌ رویه شماره ۸۱۰ ـ۱۴۰۰/۳/۴ هیأت‌ عمومی دیوان ‌عالی ‌کشور

مستفاد از مواد ۲۱۹، ۲۲۰، ۲۲۴، ۲۲۵، و ۴۵۴ قانون مدنی، چنانچه در ضمن عقد بیع، شرط شود در صورت عدم پرداخت اقساط ثمن در مواعد تعیین شده، فروشنده حق فسخ و استرداد مبیع را دارد، با تحقق شرط و اعمال حق فسخ ولو اینکه خریدار بدون در نظر گرفتن حق فسخ، مبیع را به شخص دیگری فروخته باشد، مبیع باید به بایع مسترد شود و عدم اطلاع خریدار بعدی از شرط مذکور با توجه به درج آن در متن قرارداد، به اقتضای رفتار متعارف اشخاص و حق تقدم مالک، موجب بی‌اثر شدن شرط و زوال حق مالک اولیه نسبت به عین مال نخواهد بود. بنا به مراتب، رأی شعبه شانزدهم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران تا حدی که با این نظر انطباق دارد به اکثریت آراء صحیح و قانونی تشخیص داده می‌شود. این رأی طبق ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ با اصلاحات بعدی، در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاه‌ها و سایر مراجع، اعم از قضایی و غیر آن لازم‌الاتباع است.

هیأت‌ عمومی دیوان‌ عالی‌ کشور

لذا باعنایت به مراتب فوق مشاوره با بهترین وکیل پایه یک دادگستری توصیه میگردد.

 

مرجع صالح دررسیدگی به پرونده های کیفری موضوع تصرف اراصی شخصی

بسمه تعالی

مرجع صالح دررسیدگی به پرونده های کیفری موضوع تصرف اراصی شخصی

با توجه به اینکه شعبات در اینخصوص نظرات مختلفی داشته اند لذا هئیت عمومی دیوانعالی کشور تعیین تکلیف نموده که حسب نظر دیوان ،دادگاه کیفری دو بطور مستقیم صلاح به رسیدگی است

که حسب مراتب فوق مشاوره با بهترین وکیل پایه یک دادگستری تبریز شمارا به نزدیک مسیر راهنمایی می کند

 رأی وحدت‌ رویه شماره ۸۰۷ ـ ۱۳۹۹/۱۱/۱۴ هیأت‌ عمومی دیوان ‌عالی ‌کشور

جزای نقدی که در برخی از مقررات قانونی مانند بند ۲ ماده ۳ قانون وصول برخی از درآمدهای دولت مصوب ۱۳۷۳/۱۲/۲۸ با اصلاحات بعدی، به عنوان بدیل حبس و به منظور رعایت حال متهم پیش‌بینی شده است، ملاک تعیین درجه جرم نیست؛ بلکه در این موارد درجه جرم بر اساس مجازات حبس مقرر در قانون مربوط تعیین می‌شود. بر این اساس و با عنایت به ماده ۳۴۰ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ با اصلاحات و الحاقات بعدی، به لحاظ آنکه مجازات حبس مقرر در ماده ۶۹۰ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ در خصوص مواردی که املاک و اراضی متعلق به اشخاص خصوصی باشد، به موجب ماده ۱۱ قانون کاهش مجازات حبس تعزیری مصوب ۱۳۹۹/۲/۲۳، به نصف تقلیل یافته و درجه ۷ است، به بزه مذکور به طور مستقیم در دادگاه کیفری دو رسیدگی می‌شود. بنا به مراتب، رأی شعبه دوازدهم دادگاه تجدیدنظر استان یزد که با این نظر انطباق دارد به اکثریت آراء صحیح و قانونی تشخیص داده می‌شود. این رأی طبق ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ با اصلاحات و الحاقات بعدی، در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاه‌ها و سایر مراجع، اعم از قضایی و غیر آن لازم‌الاتباع است.

هیأت‌ عمومی دیوان‌ عالی‌ کشور

که مشاوره با بهترین وکیل پایه یک دادگستری تبریز شمارا به نزدیک مسیر راهنمایی می کند .

قسامه وتفاوت آن با سوگند

بسمه تعالی

قسامه وتفاوت آن با سوگند

قانونگذار نظر به اینکه بین  قسامه وسوگند مقررات خاص پیش بینی نموده وهریک ،احکام خاص وکاربرد متفاوت دارد

مشاوره با بهترین وکیل پایه یک دادگستری ضروریست

مطابق با ماده 313قانون مجازات اسلامی محل قسامه تنها برای اثبات یا نفی قصاص ودیه معتبر است و حدود وتعزیرات با سوگند نفی یا اثبات نمیشود اما در مقابل سوگند تنها در مواردی به کار می‌رود که متهم برای اثبات حق خود یا ادعای دیگری علیه او، بخواهد از خود دفاع کند، برخلاف قسامه، سوگند تنها درباره موارد کیفری نیست و در امور مربوط به غیر قتل و کیفری نیز سوگند خورده می‌شود.که وحدت رویه هئیت عمومی دیوانعالی کشور به شماره 815 تاحدودی محل کاربرد هریک بیان نموده است

لذا در اینگونه مسایل بهتراست قبل ازهر گونه اقدامی با بهترین وکیل پایه دادگستری مشاوره نمائید

 

 رأی وحدت‌ رویه شماره ۸۱۵ ـ ۱۴۰۰/۸/۱۸ هیأت‌ عمومی دیوان ‌عالی ‌کشور

با عنایت به تعریف «قسامه» در ماده ۳۱۳ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ و اینکه مطابق ماده ۲۰۸ این قانون «حدود و تعزیرات با سوگند نفی یا اثبات نمی‌شود لکن قصاص، دیه، ارش و ضرر و زیان ناشی از جرایم، مطابق مقررات این قانون با سوگند اثبات می‌گردد» و صراحت تبصره ماده ۱۶۰ همین قانون مبنی بر اینکه قسامه «برای اثبات یا نفی قصاص و دیه معتبر است» و همچنین، با توجه به اینکه مطابق ماده ۴۵۶ قانون یادشده، در جنایت بر اعضا و منافع، حق قصاص با قسامه ثابت نمی‌شود، بنابراین، «قسامه» دلیلی است که صرفاً برای اثبات حق خصوصی اشخاص در موارد منصوص معتبر دانسته شده (و نه به طور مطلق) و در نتیجه تعیین مجازات تعزیری برای جنبه عمومی جرم، بر اساس آن، فاقد وجاهت قانونی است. بنا به مراتب، رأی شعبه هشتم دادگاه تجدیدنظر استان مرکزی تا حدی که با این نظر انطباق دارد، به اکثریت قاطع آراء صحیح و قانونی تشخیص داده می‌شود. این رأی طبق ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ با اصلاحات و الحاقات بعدی، در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاه‌ها و سایر مراجع، اعم از قضایی و غیر آن لازم‌الاتباع است.

هیأت‌ عمومی دیوان‌ عالی‌ کشور

حسب مراتب قوق مشاوره با بهترین وکیل پایه یک دادگستری  در اینگونه مسایل میتواند به حل مسایل شما به به بهترین نفع کمک کند

صلاحیت محاکم عمومی دادگستری در رسیدگی به اعتراض مراجع دولتی یا عمومی نسبت به آراء صادره از کمیسیون‌ موضوع ماده ۱۰۰ قانون شهرداری»

بسمه تعالی

رأی وحدت رویه شماره ۸۰۳ مورخ ۱۳۹۹/۹/۱۸

«صلاحیت محاکم عمومی دادگستری در رسیدگی به اعتراض مراجع دولتی یا عمومی نسبت به آراء صادره از کمیسیون‌ موضوع ماده ۱۰۰ قانون شهرداری»

فرض ـ یک اداره دولتی در کمیسیون بدوی موضوع ماده ۱۰۰ قانون شهرداری محکوم گردیده و رأی صادره، در کمیسیون تجدیدنظر موضوع همان ماده تأیید می‌گردد. متعاقباً محکوم‌علیه، در دادگاه عمومی حقوقی دادخواستی به خواسته ابطال رأی صادره طرح می‌نماید.
سؤال’آیادادگاه عمومی حقوقی، صلاحیتِ رسیدگی و ابطال آراء صادره از کمیسیون‌های بدوی و تجدیدنظر موضوع ماده ۱۰۰ قانون شهرداری را دارد
پاسخ: ابتدا باید توجه داشت رأی صادره در فرض بالا، قابل اعتراض و ابطال در دیوان عدالت اداری نمی‌باشد؛ زیرا به قرینه اصطلاح «مردم» در اصل ۱۷۳ قانون اساسی و ماده ۱ قانون دیوان عدالت اداری، باید بر آن بود که اشخاص حقوقی «حقوق عمومی و دولتی» نمی‌توانند به عنوان «خواهان» دعوا، در دیوان عدالت اداری اقامه دعوا نمایند. در ارتباط با امکان ابطال «رأی قطعی صادره از کمیسیون موضوع ماده ۱۰۰ قانون شهرداری» توسط دادگاه عمومی حقوقی؛ از یک سو ممکن است استدلال گردد مطابق ماده ۱۰ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، در مواردی‌که قانون مرجع دیگری را ‌برای رسیدگی به دعاوی تعیین کرده باشد، موضوع از صلاحیت دادگاه‌های دادگستری خارج است. یکی از مراجع تعیین‌شده توسط قانون، ماده ۱۰۰ قانون شهرداری است که رسیدگی به تخلفات اشخاص (اعم از دولتی و غیردولتی) در خصوص تخلفات ساختمانی را به عهده کمیسیونی تخصصی قرار داده است که یک نفر قاضی دادگستری در آن حضور داشته، رأی صادره از این کمیسیون در کمیسیون دیگری قابل اعتراض بوده، رأی کمیسیون دوم قطعی است و امکان اعتراض به این رأی قطعی در محاکم حقوقی وجود ندارد.
از سوی دیگر ممکن است استدلال گردد مطابق اصل ۱۵۹ قانون اساسی، دادگستری مرجع رسمی و عام رسیدگی به تظلمات و شکایات اشخاص اعم از دولتی و غیردولتی بوده و «دولتی بودن» خواهان و عدم امکان شمول ماده ۱۰ قانون دیوان عدالت اداری نسبت به موضوع، مانع رسیدگی دادگاه عمومی حقوقی و سلب صلاحیت از آن نمی‌باشد.
رأی وحدت رویه شماره ۸۰۳ دیوان عالی کشور نظر نخست را پذیرفته است. مطابق این رأی:
مطابق تبصره ۱۰ ماده ۱۰۰ قانون شهرداری مصوب ۱۳۳۴ با اصلاحات و الحاقات بعدی، آراء صادره از کمیسیون موضوع این ماده قابل اعتراض در کمیسیون هم‌عرض است و برابر بند ۲ ماده ۱۰ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب ۱۳۹۲ مجمع تشخیص مصلحت نظام، رسیدگی به اعتراضات و شکایات از آراء و تصمیمات قطعی کمیسیون موضوع ماده ۱۰۰ قانون شهرداری در صلاحیت دیوان عدالت اداری است. بنا به مراتب و با عنایت به ذیل ماده ۱۰ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹، اعتراض اشخاص حقوقی دولتی و عمومی نسبت به آراء کمیسیون یادشده در هر حال قابل طرح و رسیدگی در دادگاه‌های عمومی نیست.
هیأت‌ عمومی دیوان‌ عالی‌ کشور

مه تعالی

 

جرایم برضد حقوق وتکالیف خانوادگی

بسمه تعالی

جرایم برضد حقوق وتکالیف خانوادگی

قانونگذار مستندا به ماده 643تا 647 قانون مجازات اسلامی موارد ذیل بصورت خلاصه جهت تحکیم روبط خانوادگی جرم دانسته است ؛

1- عالماً عقد کردن زن شوهردار یا زنی که در عده دیگری است به شخص دیگر

2-درآوردن زن شوهر دار وعده دار خود به عقد دیگری

3-شخص تزویج کننده با زن شوهرداروعده دار

4- فریب دادن به امور واهی قبل از ازدواج

لذا باعنایت به موارد فوف  قبل از هرگونه اقدامی با بهترین وکیل پایه یک دادگستری مشاوره نمائید.

معاینه محل وتحقیقات محلی

بسمه تعالی 

معاینه محل وتحقیقات محلی 

یکی از دلایلی که اصحاب دعوا در امورمدنی به آن استناد می نماید معاینه وتحقیق محلی است که ممکن است  قاضی  محترم راساً یا به درخواست هریک از اصحاب دعوا مبادرت به صدور قرار معاینه وتحقیق محلی که معمولا توام با کارشناسی صادر می نماید است که باید موضوع قرار و وقت اجرای آن به طرفین ابلاغ شودو از امارات قضایی محسوب میگردد که ممکن است موجب علم یا اطمینان قاضی دادگاه یا موثر در آن باشد ودر صورت عدم تهیه وسیله اجرای قرار موجب خروج آن از عداد دلایل است  وعدم حضورهریک از طرفین مانع از اجرای قرار نیست 

که ماده 248 تا ماده 256قانون آئین دادرسی مدنی کلیه مقررات معاینه وتحقیق محلی را بیان نموده است لذا اشخاص جهت استفاده بهتر از این دلایل لازم است با بهترین وکیل پایه یک دادگستری مشاوره نمایند

واگر طرفین یا یکی از آنان به اطلاعات اهل محل استناد نمایند اگرچه بطور کلی باشد واسامی مطلعین را قید نکرده باشند دادگاه قرار تحقیق محلی صادر می نماید

متصدی اجرای قرار از معاینه وتحقیق محلی صورتجلسه  تنظیم وبه امضای اصحاب دعوا می رساند

طرفین میتوانند اشخاصی را برای کسب اطلاع از آنان در محل معرفی وبه گواهی آنها تراضی کنند وهمچنین هریک از طرفین میتوانند  مطلعین طرف دیگر را برابر مقررات جرح گواه رد کنند

لهذا اشخاص جهت استفاده بهتر از دلایل فوق لازم است با بهترین وکیل پایه یک دادگستری مشاوره نمایند.

جعل وتزویر

بسمه تعالی 

جعل وتزویر 

قانونگذار مستندا به ماده 423قانون مجازات اسلامی تحت عنوان کتاب پنجم جعل وتزویر تعریف نموده است ؛

ماده ۵۲۳ – جعل و تزویر عبارتند از: ساختن نوشته یا سند یا ساختن مهر یا امضای اشخاص رسمی یا غیر رسمی خراشیدن یا تراشیدن یا قلم بردن‌یا الحاق یا محو یا اثبات یا سیاه کردن یا تقدیم یا تاخیر تاریخ سند نسبت به تاریخ حقیقی یا الصاق نوشته‌ای به نوشته دیگر یا بکار بردن مهر دیگری ‌بدون اجازه صاحب آن و نظایر اینها به قصد تقلب.

با توجه به اهمیت اسناد جرایم مختلف پیش بینی نموده است که با یگدیگر متفاوت می باشند

ولی دراینگونه مسایل قبل از هرگونه اقدامی ، مشاوره با بهترین وکیل پایه یک دادگستری توصیه میگردد

ماده 524- هرکس احکام یا امضا یا مهر یا فرمان یا دستخط مقام رهبری و یا روسای سه قوه را به اعتبار مقام آنان جعل کند یا با علم به جعل یا تزویر استعمال نماید، به حبس از سه تا پانزده سال محکوم خواهد شد.

ماده 525- هرکس یکی از اشيای ذیل را جعل کند یا با علم به جعل یا تزویر استعمال کند یا داخل کشور نماید علاوه بر جبران خسارت وارده به حبس از یک تا ده سال محکوم خواهد شد.

ماده 526- هرکس اسکناس رایج داخلی یا خارجی یا اسناد بانکی نظير برات های قبول شده از طرف بانک ها یا چک های صادره از طرف بانک ها و سایر اسناد تعهدآور بانکی و نيز اسناد یا اوراق بهادار یا حواله های صادره از خزانه را به قصد اخلال در وضع پولی یا بانکی یا اقتصادی یا برهم زدن نظام و امنيت سياسی و اجتماعی، جعل یا وارد کشور نماید یا با علم به مجعول بودن استفاده کند، چنانچه مفسد و محارب شناخته نشود به حبس از پنج تا بيست سال محکوم میشود.

ماده 527- هرکس مدارک اشتغال به تحصيل یا فارغ التحصيلی یا تایيدیه یا ریز نمرات تحصيلی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی و تحقيقاتی داخل یا خارج از کشور یا ارزشنامه های تحصيلات خارجی را جعل کند یا با علم به جعلی بودن، آن را مورد استفاده قرار دهد؛ علاوه بر جبران خسارت، به حبس از یک تا سه سال محکوم خواهد شد. در صورتی که مرتکب، یکی از کارکنان وزارتخانه ها یا سازمانها و موسسات وابسته به دولت یا شهرداریها یا نهادهای انقلاب اسلامی باشد یا به نحوی از انحاء در امر جعلیا استفاده از مدارک و اوراق جعلی شرکت داشته باشد به حداکثر مجازات محکوم میگردد.

ماده 528- هرکس مهر یا منگنه یا علامت یکی از ادارات یا موسسات یا نهادهای عمومی غيردولتی مانند شهرداری ها را جعل کند یا با علم به جعل استعمال نماید علاوه بر جبران خسارت وارده به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد.

ماده 529- هرکس مهر یا منگنه یا علامت یکی از شرکت های غيردولتی که مطابق قانون تشکيل شده است یا یکی از تجارتخانه ها را جعل کند یا با علم به جعل، استعمال نماید علاوه برجبران خسارت وارده به حبس از سه ماه تا دو سال محکوم خواهد شد.

ماده 530- هرکس مهر یا تمبر یا علامت ادارات یا شرکتها یا تجارتخانه های مذکور در مواد قبل را بدون مجوز بدست آورد و به طریقی که به حقوق و منافع آنها ضرر وارد آورد استعمال کند یا سبب استعمال آن گردد علاوه بر جبران خسارت وارده به دو ماه تا دو سال حبس محکوم خواهد شد.

ماده 531- اشخاصی که مرتکب جرایم مذکور در مواد قبل شده اند هرگاه قبل از تعقيب به دولت اطلاع دهند و سایر مرتکبين را درصورت بودن، معرفی کنند یا بعد از تعقيب وسایل دستگيری آنها را فراهم نمایند حسب مورد در مجازات آنان تخفيف داده میشود و یا از مجازات معاف خواهند شد.

ماده 532- هریک از کارمندان و مسوولان دولتی که در اجرای وظيفه خود در احکام و تقریرات و نوشته ها و اسناد و سجلات و دفاتر و غير آنها از نوشته ها و اوراق رسمی تزویر کند اعم از اینکه امضا یا مهری را ساخته یا امضا یا مهر یا خطوط را تحریف کرده یا کلمه ای الحاق کند یا اسامی اشخاص را تغيير دهد علاوه بر مجازاتهای اداری و جبران خسارت وارده به حبس از یک تا پنج سال یا به پرداخت شش تا سی ميليون ریال جزای نقدی محکوم خواهدشد.

ماده 533- اشخاصی که کارمند یا مسوول دولتی نيستند هرگاه مرتکب یکی از جرایم مذکور در ماده قبل شوند علاوه بر جبران خسارت وارده به حبس از شش ماه تا سه سال یا سه تا هجده ميليون ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.

ماده 534- هریک از کارکنان ادارات دولتی و مراجع قضایی و مامورین به خدمات عمومی که در تحریر نوشته ها و قراردادهای راجع به وظایفشان مرتکب جعل و تزویر شوند اعم از اینکه موضوع یا مضمون آن را تغيير دهند یا گفته و نوشته یکی از مقامات رسمی، مهر یا تقریرات یکی از طرفين را تحریف کنند یا امر باطلی را صحيح یا صحيحی را باطل یا چيزی را که بدان اقرار نشده است اقرار شده جلوه دهند، علاوه بر مجازاتهای اداری و جبران خسارت وارده به حبس از یک تا پنج سال یا شش تا سی ميليون ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.

ماده 535 ـ هرکس اوراق مجعول مذکور در مواد (532) و (533) و (534) را با علم به جعل و تزویر مورد استفاده قرار دهد علاوه‌برجبران خسارت وارده به حبس از شش ماه تا سه سال یا به سه تاهجده میلیون ریال جزای نقدی محکوم خواهد شد.

ماده 536 ـ هرکس در اسناد یا نوشته‌های غیررسمی جعل یا تزویرکند یا با علم به جعل و تزویر آنها را مورد استفاده قرار دهد علاوه‌برجبران خسارت وارده به حبس از شش ماه تا دوسال یا به سه تا دوازده میلیون ریال جزای نقدی محکوم خواهد شد.

ماده 537 ـ عکسبرداری از کارت شناسایی‌، اوراق هویت شخصی و مدارک دولتی و عمومی و سایر مدارک مشابه در صورتی که موجب‌اشتباه با اصل شود باید ممهور به مهر یا علامتی باشد که نشان دهدآن مدارک رونوشت یا عکس می‌باشد، در غیر این صورت عمل‌فوق جعل محسوب می‌شود و تهیه‌کنندگان این گونه مدارک واستفاده کنندگان از آنها بجای اصلی عالما عامدا، علاوه برجبران‌خسارت به حبس از شش‌ماه تا دوسال و یا به سه تا دوازده میلیون‌ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.

ماده 538 ـ هرکس شخصا یا توسط دیگری برای معافیت خود یاشخص دیگری از خدمت دولت یا نظام وظیفه یا برای تقدیم به‌دادگاه گواهی پزشکی به اسم طبیب جعل کند به حبس از شش ماه تایکسال یا به سه تا شش میلیون ریال جزای نقدی محکوم خواهدشد.

ماده 539 ـ هرگاه طبیب تصدیق نامه برخلاف واقع درباره شخصی ‌برای معافیت از خدمت در ادارات رسمی یا نظام وظیفه یا برای‌تقدیم به مراجع قضایی بدهد به حبس از شش ماه تا دوسال یا به‌سه تا دوازده میلیون ریال جزای نقدی محکوم خواهد شد.

و هرگاه تصدیق نامه مزبور به واسطه اخذ مال یا وجهی انجام گرفته‌ علاوه بر استرداد و ضبط آن به عنوان جریمه‌، به مجازات مقرر برای‌رشوه گیرنده محکوم می‌گردد.

ماده 540- برای سایر تصدیق نامه های خلاف واقع که موجب ضرر شخص ثالثی باشد یا آن که خسارتی بر خزانه دولت وارد آورد مرتکب علاوه برجبران خسارت وارده به شلاق تا 74 ضربه یا به دویست هزار تا دو ميليون ریال جزای نقدی محکوم خواهد شد.

ماده 541 ـ هرکس به جای داوطلب اصلی هریک از آزمون‌ها اعم ازکنکور ورودی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی‌، دانشسراها،مراکز تربیت معلم‌، اعزام دانشجو به خارج از کشور یا امتحانات‌داخلی و نهایی واحدهای مزبور یا امتحانات دبیرستانها، مدارس ‌راهنمایی و هنرستانها و غیرو در جلسه امتحان شرکت نماید حسب‌مورد مرتکب و داوطلب علاوه برمجازات اداری و انتظامی به ‌دویست هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم خواهد شد.

ماده 542- مجازات شروع به جعل و تزویر در این فصل حداقل مجازات تعيين شده همان مورد خواهد بود.

مشاوره با بهترین وکیل پایه یک دادگستری توصیه می گردد


مقررات قانون آیین دادرسی مدنی در خصوص ادعای جعل

ماده 219 قانون آیین دادرسی مدنی: ادعاي جعلیت نسبت به اسناد و مدارك ارائه شده باید برابر ماده 217 این قانون با ذکر دلیل اقامه شود، مگر اینکه دلیل ادعاي جعلیت بعد از موعد مقرر و قبل از صدور رأي یافت شده باشد درغیر اینصورت دادگاه به آن ترتیب اثر نمی دهد.

ماده 220 قانون آیین دادرسی مدنی: ادعاي جعلیت و دلایل آن به دستور دادگاه به طرف مقابل ابلاغ می شود. در صورتی که طرف به استفاده از سند باقی باشد، موظف است ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ، اصل سند موضوع ادعاي جعل را به دفتر دادگاه تسلیم نماید. مدیر دفتر پس از دریافت سند، آن را به نظر قاضی دادگاه رسانیده دادگاه آن را فوري مهر و موم می نماید. چنانچه در موعد مقرر، صاحب سند از تسلیم آن به دفتر خودداری نماید، سند از عداد دلایل او خارج خواهد شد.

تبصره – در مواردي که وکیل یا نماینده قانونی دیگري در دادرسی مداخله داشته باشد، چنانچه دسترسی به اصل سند نداشته باشد حق استمهال دارد و دادگاه مهلت مناسبی براي ارائه اصل سند به او می دهد.

ماده 221 قانون آیین دادرسی مدنی: دادگاه مکلف است ضمن صدور حکم راجع به ماهیت دعوا نسبت به سندي که در مورد آن ادعاي جعل شده است، تعیین تکلیف نموده، اگر آنرا مجعول تشخیص ندهد، دستور تحویل آنرا به صاحب سند صادر نماید و درصورتی که آنرا مجعول بداند، تکلیف اینکه باید تمام سند از بین برده شود و یا قسمت مجعول در روي سند ابطال گردد یا کلماتی محو و یا تغییر داده شود تعیین خواهد کرد. اجراي رأي دادگاه دراین خصوص منوط است به قطعی شدن حکم دادگاه در ماهیت دعوا و گذشتن مدت درخواست تجدیدنظر یا ابرام حکم در مواردي که قابل تجدیدنظر میباشد و درصورتیکه وجود اسناد و نوشته هاي راجع به دعواي جعل در دفتر دادگاه لازم نباشد، دادگاه دستور اعاده اسناد و نوشته ها را به صاحبان آنها میدهد.

ماده 222 قانون آیین دادرسی مدنی: کارمندان دادگاه مجاز نیستند تصویر یا رونوشت اسناد و مدارکی را که نسبت به آنها ادعاي جعلیت شده مادام که به موجب حکم قطعی نسبت به آنها تعیین تکلیف نشده است، به اشخاص تسلیم نمایند، مگر با اجازه دادگاه که در اینصورت نیز باید در حاشیه آن تصریح شود که نسبت به این سند ادعاي جعلیت شده است. تخلف از مفاد این ماده مستلزم محکومیت از سه ماه تا یک سال انفصال از خدمات دولتی خواهد بود.

ماده 223 قانون آیین دادرسی مدنی: خط، مهر، امضا و اثر انگشت اسناد عادي را که نسبت به آن انکار یا تردید یا ادعاي جعل شده باشد، نمیتوان اساس تطبیق قرارداد، هرچند که حکم به صحت آن شده باشد.

ماده 224 قانون آیین دادرسی مدنی: میتوان کسی را که خط یا مهر یا امضا یا اثر انگشت منعکس در سند به او نسبت داده شده است، اگردر حال حیات باشد، براي استکتاب یا اخذ اثر انگشت یا تصدیق مهر دعوت نمود. عدم حضور یا امتناع او از کتابت یا زدن انگشت یا تصدیق مهر میتواند قرینه صحت سند تلقی شود.

ماده 225 قانون آیین دادرسی مدنی: اگر اوراق و نوشته ها و مدارکی که باید اساس تطبیق قرار گیرد در یکی از ادارات یا شهرداریها یا بانکها یا مؤسساتی که با سرمایه دولت تأسیس شده است موجود باشد، برابر مقررات ماده 2122 آنها را به محل تطبیق می آورند. چنانچه آوردن آنها به محل تطبیق ممکن نباشد و یا به نظردادگاه مصلحت نباشد و یا دارنده آنها در شهر یا محل دیگري اقامت داشته باشد به موجب قرار دادگاه میتوان در محلی که نوشته ها، اوراق و مدارك یاد شده قراردارد، تطبیق به عمل آورد.

ماده 226 قانون آیین دادرسی مدنی: دادگاه موظف است درصورت ضرورت، دقت در سند، تطبیق خط، امضا، اثر انگشت یا مهر سند را به کارشناس رسمی یا اداره تشخیص هویت و پلیس بین الملل که مورد وثوق دادگاه باشند، ارجاع نماید. اداره تشخیص هویت و پلیس بین الملل، هنگام اعلام نظر به دادگاه ارجاع کننده، باید هویت و مشخصات کسی را که در اعلام نظر دخالت مستقیم داشته است معرفی نماید. شخص یادشده ازجهت مسؤولیت و نیز مواردرد، درحکم کارشناس رسمی می باشد.

ماده 227 قانون آیین دادرسی مدنی: چنانچه مدعی جعلیت سند در دعواي حقوقی، شخص معینی را به جعل سند مورد استناد متهم کند، دادگاه به هر دو ادعا یک جارسیدگی مینماید. درصورتی که دعواي حقوقی درجریان رسیدگی باشد، رأي قطعی کیفري نسبت به اصالت یا جعلیت سند، براي دادگاه متبع خواهد بود .اگر اصالت یاجعلیت سند به موجب رأي قطعی کیفري ثابت شده و سند یاد شده مستند دادگاه در امر حقوقی باشد، رأي کیفري برابر مقررات مربوط به اعاده دادرسی قابل استفاده میباشد. هرگاه درضمن رسیدگی، دادگاه از طرح ادعاي جعل مرتبط با دعواي حقوقی در دادگاه دیگري مطلع شود، موضوع به اطلاع رئیس حوزه قضایی میرسد تا با توجه به سبق ارجاع براي رسیدگی توأم اتخاذ تصمیم نماید.

ماده 228 قانون آیین دادرسی مدنی: پس از ادعاي جعلیت سند، تردید یا انکار نسبت به آن سند پذیرفته نمیشود، ولی چنانچه پس از تردید یا انکار سند، ادعاي جعل شود، فقط به ادعاي جعل رسیدگی خواهد شد. درصورتی که ادعاي جعل یا اظهار تردید و انکار نسبت به سند شده باشد، دیگر ادعاي پرداخت وجه آن سند یا انجام هر نوع تعهدي نسبت به آن پذیرفته نمی شود و چنانچه نسبت به اصالت سند همراه با دعواي پرداخت وجه یا انجام تعهد، تعرض شود فقط به ادعاي پرداخت وجه یا انجام تعهد رسیدگی خواهد شد و تعرض به اصالت قابل رسیدگی نمی باشد.

مشاوره با بهترین وکیل پایه یک دادگستری توصیه می گردد

عنصر مادی جرم جعل

در تحقق جرم جعل مانند هر جرم دیگری باید یک تصور ذهنی از موضوع جرم در ذهن مرتکب باشد که به یک شکلی تحقق خارجی پیدا کند که به آن تحقق قصد مجرمانه می گویند.

بنابراین در انجام عنصر مادی اولاً باید در عالم خارج تحقق پیدا کند ثانیاً برای تحقق این قصد مجرمانه باید اقدامی صورت گرفته باشد به بیان دیگر از طریق انجام یک کار باشد نه ترک آن کار.

عنصر روانی جرم جعل

جرم جعل در زمره جرایم عمدی است که مرتکب عالمانه و آگاهانه این عمل را انجام می دهد.

در تحقق این جرم باید این نکته احراز شود که مرتکب با علم بر اینکه حق ساختن یا دست بردن در سندی را ندارد اما این کار را انجام می دهد.

بنابراین در تحقق این جرم باید قصد ساختن یا تغییر دادن احراز شود و هم چنین مرتکب باید قصد فریب دادن دیگران را برای اینکه این سند یا نوشته یا چیز مجعول دیگر را به عنوان اصل قبول نمایند و از این طریق به آنان ضرر وارد شود را داشته باشد این موضوع سوءنیت خاص او را شامل می شود.

صورت‌جلسه نشست قضائی کد نشست ۱۳۹۷-۵۱۷۴ برگزار شده توسط استان آذربایجان غربی/ شهر اشنویه تاریخ برگزاری

۱۳۹۶/۰۵/۰۳ موضوع امکان تحقق بزه جعل معنوی در اسناد عادی
پرسش

آیا جعل معنوی در اسناد عادی امکان پذیر می باشد یا خیر؟


نظر هیئت عالی

با توجه به اینکه در ماده 536 قانون مجازات اسلامی در خصوص اسناد عادی مقنن عبارت جعل یا تزویر را به کار برده است و تزویر ظهور در جعل مفادی دارد؛ بالنتیجه اکثریت اعضای هیات عالی به صحت نظریه گروه دوم همکاران اعلام عقیده می نمایند.


نظر اتفاقی

نظر گروه اول جعل، قلب متقلبانه به طرق پیش بینی شده در قانون است و قانونگذار تنها در ماده 534 قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) جعل مضمون و محتوایی را توسط کارمندان دولتی آن هم در حیطه وظیفه شان پذیرفته است و نظر به اینکه رفتار مجرمانه مصرح در آن ماده با تعریف جرم جعل مفادی سازگاری دارد و با توجه به تعریف کلی جعل و تزویر در ماده 523 قانون مجازات اسلامی مورد اشاره و عدم پیش بینی قانونگذار در خصوص رفتار و مصداق جعل مفادی یعنی تغییر در خصوص محتوا و مضمون تحریف و عدم تعیین مجازات در مورد جعل مفادی اسناد عادی به طور صریح و اصل تفسیر مضیق و محدود نصوص جزایی به عنوان یک اصل مسلم حقوقی کیفری، لذا جعل مفادی و معنوی اسناد عادی جرم نمی باشد و قابل مجازات نیست. نظر گروه دوم نظر به اینکه قانونگذار کلمه جعل را به صورت مطلق در ماده 536 بکار برده است؛ لذا شامل جعل مادی و مفادی است همچنین قاطبه حقوقدانان در منابع حقوقی کیفری (دکترین حقوق) قائل به تحقق بزه جعل مفادی در اسناد عادی هستند؛ همچنین تحریف تغییر مضمون و محتوا در حین نگارش و تنظیم سند از مصادیق ساختن سند جعلی موضوع ماده 523 قانون مذکور می باشد؛ لذا طبق ماده 536 شامل جعل عادی نیز می باشد و تحقق نظم اجتماعی و حفظ و ثبات آن ایجاد امنیت روانی و اجتماعی در تنظیم نگارش اسناد عادی و جلوگیری از سوء نیت اشحاص دارای سوء نیت از علل توجیهی جرم شناختی قبول پذیرش این نظر است.

صورت‌جلسه نشست قضائی کد نشست ۱۴۰۰-۸۵۲۰ برگزار شده توسط استان یزد/ شهر یزد تاریخ برگزاری ۱۴۰۰/۰۲/۲۲

موضوع  تغییر تاریخ و مبلغ چک ظهرنویسی شده بدون اطلاع ضامن
پرسش

شخص الف از حساب خود چکی به مبلغ سی میلیون ریال به تاریخ 20/2/1399 صادر و از شخص ب می‌خواهد که بابت ضمانت، ظهر چک را امضا کند که شخص ب امضا می‌نماید. بعداً شخص الف که صاحب حساب است بدون اطلاع ضامن نسبت به تغییر تاریخ و مبلغ، اقدام (به پانصد میلیون تومان و تاریخ 20/5/99) و چک اصلاح شده به شرح مذکور به دیگری تحویل و دارنده چک با لحاظ عدم موجودی، گواهی عدم پرداخت صادر و در دادخواست تقدیمی نهایتاً حکم بر مسئولیت تضامنی الف و ب را تحصیل می‌نماید. حال شخص ب بابت جعل از آقای الف شکایت نموده است. آیا اقدام الف که بدون اطلاع ضامن، مبلغ و تاریخ چک را تغییرداده (درحالی‌که ظهرنویسی بوده)، جعل و استفاده از سند مجعول می‌باشد؟


نظر هیئت عالی

پرسش مطروحه در دو فرض متصور است: فرض اول: تغییر فیزیکی در تاریخ و مبلغ چک صادره از سوی الف به‌نحوی‌که چک فقط دارای یک تاریخ و مبلغ باشد، در این صورت اقدام شخص الف با لحاظ تحویل به دیگری، جعل و استفاده از سند مجعول است. فرض دوم: اصلاح چک از حیث تاریخ و مبلغ به‌نحوی‌که در تاریخ و مبلغ قبلی دخل و تصرف فیزیکی نشود و مشخص باشد که تاریخ و مبلغ چک از وضعیت سابق به وضعیت فعلی و بدون تعهد ضامن نسبت به مازاد تغییر کرده است که در این صورت جرمی محقق نشده است.


نظر اکثریت

نظر به اینکه صادرکننده چک به رغم آگاهی از تبعات اقدام خویش و اینکه ظهرنویسی تا مبلغ سی میلیون ریال ضمانت نموده است، بدون اطلاع دادن به ظهرنویس سابق و دارنده فعلی، مبلغ و تاریخ را تغییر داده و این امر به قصد تقلب بوده و سبب اضرار به ظهرنویس نسبت به مبلغ مازاد بر سی میلیون ریال گردیده است. در نتیجه اقدام نامبرده از مصادیق جعل و تزویر موضوع ماده 523 قاون مجازات اسلامی مصوب 2/3/1375 می‌باشد و صادرکننده، مرتکب جرایم جعل و استفاده از سند مجعول گردیده است.


نظر اقلیت

با عنایت به مواد 214، 215 و 249 قانون تجارت در خصوص تعمیم مسئولیت تضامنی ظهرنویس برات به ظهرنویس چک و طریق اقدام به طرفیت ایشان و نظر به اینکه چک یک‌بار صادر می‌گردد و اصلاح چک (که از اختیارات صادرکننده است) صدور مجدد برگه چک نمی‌باشد. درنتیجه دادگاه حقوقی می‌بایست به ادعای خوانده (ظهرنویسی) در خصوص میزان مسئولیت وی که تا مبلغ سی میلیون ریال بوده رسیدگی و مسئولیت واقعی ایشان صرفاً تا مبلغ مذکور است و نسبت به مازاد با توجه به اینکه پس از اصلاح، ظهرنویسی ننموده است، مسئولیتی ندارد و صادرکننده، مرتکب بزه جعل چکی که در اختیارش بوده و به تبع آن استفاده از سند مجعول نشده است

با عنایت به مراتب فوق ، ضرربالقوه برای تحقق جرم جعل کافی است

لذا مشاوره با بهترین وکیل پایه یک دادگستری توصیه می گردد

 

 

 

لاشه چک

بسمه تعالی

لاشه چک وشرایط استرداد آن

نظربه وجودچک دردست اشخاص حاکی از مدیونیت صادرکننده چک است لذا اشخاص بایددر موقع صدور و واریز وجه آن دقت داشته باشند تا  چک مورد سوء استفاده قرار نگیرد وحتما در اینگونه موارد وجهی که از بابت چک در دست طرف واریز میشود مدرک حاکی از دریافت وجه چک بگیرند واگر  دارنده چک بعداز واریز وجه از استرداد لاشه چک خودداری نماید مستندا  با مدارک ماخوذ از دارنده چک به راحتی حکم استرداد لاشه چک دریافت می کنید در غیر اینصورت مجبورید وجه چک کارسازی نمائید

لذا در اینگونه موارد قبل از هرگونه اقدامی بهتراست با بهترین وکیل پایه یک دادگستری مشاوره نمائید.

قانون مجازات راجع به انتقال مال غیر

بسمه تعالی 

‌قانون مجازات راجع به انتقال مال غیر مصوب 5 فروردین ماه 1308

مشاوره با بهترین وکیل پایه یک دادگستری
‌ماده اول – کسی که مال غیر را با علم به اینکه مال غیر است به نحوی از انحاء عیناً
یا منفعتاً بدون مجوز قانونی به دیگری منتقل کند کلاهبردار‌محسوب و مطابق ماده 238
قانون عمومی محکوم می‌شود.
‌و همچنین است انتقال‌گیرنده که در حین معامله عالم به عدم مالکیت انتقال دهنده
باشد.
‌اگر مالک از وقوع معامله مطلع شده و تا یک ماه پس از حصول اطلاع اظهاریه برای
ابلاغ به انتقال گیرنده و مطلع کردن او از مالکیت خود به اداره ثبت‌اسناد یا دفتر
بدایت یا صلحیه یا یکی از دوائر دیگر دولتی تسلیم ننماید معاون جرم محسوب خواهد شد
– هر یک از دوائر و دفاتر فوق مکلفند در‌مقابل اظهاریه مالک رسید داده آن را بدون
فوت وقت به طرف برسانند.
‌ماده دوم – نسبت به انتقالاتی که به طریق فوق قبل از اجرای این قانون واقع شده
است هر یک از انتقال دهنده – انتقال‌گیرنده یا مالک باید به ترتیب‌ذیل عمل نمایند.
‌انتقال دهنده مکلف است در ظرف سه ماه از تاریخ اجرای این قانون یا مالک را وادار
به تنفیذ انتقال نموده و یا خسارات وارده بر انتقال‌گیرنده و مالک را‌جبران کند.
‌انتقال‌گیرنده‌ای که در حین وقوع انتقال عالم به عدم مالکیت انتقال دهنده بوده
مکلف است در ظرف سه ماه مذکور خسارات وارده بر مالک را جبران‌نماید.
‌مالکی که از انتقال مال خود مطلع بوده یا بشود مکلف است در ظرف سه ماه از تاریخ
اجرای این قانون در صورتی که قبل از این قانون مطلع شده باشد و‌از تاریخ حصول
اطلاع در صورتی که بعد از اجرای این قانون مطلع شود انتقال‌گیرنده یا قائم‌مقام
قانونی او را به طریق مذکور در ماده فوق از مالکیت‌خود مستحضر نماید.
‌ماده سوم – متخلف از مقررات ماده 2 اگر انتقال دهنده یا انتقال گیرنده باشد
کلاهبردار و اگر مالک باشد معاون مجرم محسوب و مطابق مقررات‌قانون مجازات عمومی
محکوم خواهد شد.
‌ماده چهارم – علاوه بر مجازات مذکور در مواد 1 و 3 مجرم باید مادام که خسارت
وارده بر مدعی خصوصی را جبران نکرده است در توقیف بماند.
‌ماده پنجم – نسبت به انتقالاتی که قبل از اجرای این قانون واقع شده باشد تعقیب
جزایی مرتکب منوط به شکایت مدعی خصوصی است لیکن پس‌از شکایت استرداد آن مانع از
تعقیب نخواهد بود.
‌ماده ششم – نسبت به انتقالاتی که قبل از این قانون واقع شده هر گاه قبل از شروع
به تعقیب جزایی حق دعوی حقوقی مالک یا انتقال‌گیرنده به‌واسطه مرور زمان یا صدور
سند رسمی مالکیت ساقط شده باشد مقررات این قانون مجرا نخواهد بود.
‌ماده هفتم – مجازات اشخاصی که پس از تاریخ اجرای این قانون به موجب قانون سوم
مرداد 1307 راجع به تبانی یا به موجب همین قانون در نتیجه‌انتقال عین یا منافع
اموال غیر منقول و یا در نتیجه تبانی در دعوای مربوطه به عین یا منافع اموال
مزبوره حکم محکومیت آنها صادر می‌شود مشمول‌ماده 45 قانون مجازات عمومی نخواهد
بود.
‌ماده هشتم – کسانی که معاملات تقلبی مذکوره در مواد فوق را به وسیله اسناد رسمی
نموده یا بنمایند جاعل در اسناد رسمی محسوب و مطابق‌قوانین مربوطه به این موضوع
مجازات خواهند شد.
‌ماده نهم – این قانون از اول اردیبهشت ماه 1308 به موقع اجرا گذاشته می‌شود.
‌چون به موجب قانون مصوب 4 آذر ماه 1307 وزیر عدلیه مجاز است کلیه لوایح قانونی را
که به مجلس شورای ملی پیشنهاد می‌نماید پس از تصویب‌کمیسیون پارلمانی قوانین عدلیه
به موقع اجرا گذارده و پس از آزمایش آنها در عمل نواقصی را که در ضمن جریان ممکن
است معلوم شود رفع و قوانین‌مزبوره را تکمیل نموده ثانیاً برای تصویب به مجلس شورای
ملی پیشنهاد نماید.
‌علیهذا (‌قانون مجازات راجع به انتقال مال غیر) مشتمل بر نه ماده که در تاریخ
پنجم فروردین ماه یک هزار و سیصد و هشت شمسی به تصویب‌کمیسیون عدلیه مجلس شورای
ملی رسیده قابل اجرا است.
‌رییس مجلس شورای ملی – دادگر

مشاوره با بهترین وکیل پایه یک دادگستری